اما تو تعریفت از عاشقی با من زیادی فرق داره...

ساخت وبلاگ
این تویی که تصمیم میگیری بمیری سعید...بمیری و از نو پا شی و بگی من میتونم...

بگی دنیا ادامه داره...بگی خوبه که یه موقعی حالم خوب بوده پس الانم میتونم خوب شم...بگی که این حال بدت موندنی نیست...

همه ی این اتفاقا قراره تورو قوی ترت کنن...خنده هاتو از تهِ دل تر کنن...و زندگیتو ارزشمندتر...

پس واقعا بخندو معجزه کن بذار این روزای بد شه...یکمی حوصله کن شبای غصه "باید" رد شه...

+ یه وختایی یه چیزی وختی قراره نشه، نمیشه...

++ تقدیر هست...ولی بضی وختا توو بی رحم ترین حالت ممکنش...

+++ داری میری از خونه ی آرزوت...

جدا میشم از تو چه آواره وار...

گاه نوشت های من...
ما را در سایت گاه نوشت های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isaeedbahramiane بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 11:46