لعنت به مردی که...با تو پدر میشه...
چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۶ • 3:19
+ خیلی گنگه...آدم فک میکنه تنها نیس ولی تهش خیلی تنهاییِ زیادی میمونه واسه خودش...که نمیشه پر کرد با هیچکس این تنهاییو...
++ خدایا بهت گفته بودم نمازم دیگه مث قبلا آرومم نمیکنه؟کمک میخوام...
+++ من باید تهِ اون قضیه رم در بیارم...حس میکنم صداقت نداره باهام :|
++++ لعنت به احساسی که کم نشد اصلا...
لعنت به سه تامون...هم تو هم اون هم من...
سعید •
گاه نوشت های من...برچسب : نویسنده : isaeedbahramiane بازدید : 152