توو کل این مدت ک اصفهان بودم بار اولم بود ک اتوبوس اشتبا سوار میشدم...تازه دوبارم این اتفاق افتاد...یه بار صبح ک قشنگ انداخت توو اتوبان و من با کللللی دویدن بازم یه رب دیر رسیدم ب کلاس...یه بارم ظهر ک با یه سر دردِ شدید مجبور شدم یه عالمه پیاده برم :/
اصا نمیدونم امرو مغزم بیدار شد یا ن...کلا یه هندزفری بودو منو دو تا پا ک ب زور میکشوندمشون این ور اون ور :))
ولی عوضش امشب یه پیاده رویِ ماه کردم...از کنار آب رد شدنو از تهِ دل نفس کشیدنو اکیدا توصیه میکنم توو این هوا...
+ من چقد باید از دست تو بکشم...ن واقعا؟؟کشتی منو خب :))
++ آلبوم سیامک عباسی عم ب شدت خوبه...خیلی یکدستو شیک...
+++ تو طاقتِ لحظه لحظه حسرتو نداری...
گاه نوشت های من...برچسب : نویسنده : isaeedbahramiane بازدید : 134