بهت دروغ گفتم ک خوبو آرومم...

ساخت وبلاگ
چ روز بی حوصله ای بود امروز ولی :/

توو کل این مدت ک اصفهان بودم بار اولم بود ک اتوبوس اشتبا سوار میشدم...تازه دوبارم این اتفاق افتاد...یه بار صبح ک قشنگ انداخت توو اتوبان و من با کللللی دویدن بازم یه رب دیر رسیدم ب کلاس...یه بارم ظهر ک با یه سر دردِ شدید مجبور شدم یه عالمه پیاده برم :/

اصا نمیدونم امرو مغزم بیدار شد یا ن...کلا یه هندزفری بودو منو دو تا پا ک ب زور میکشوندمشون این ور اون ور :))

ولی عوضش امشب یه پیاده رویِ ماه کردم...از کنار آب رد شدنو از تهِ دل نفس کشیدنو اکیدا توصیه میکنم توو این هوا...

+ من چقد باید از دست تو بکشم...ن واقعا؟؟کشتی منو خب :))

++ آلبوم سیامک عباسی عم ب شدت خوبه...خیلی یکدستو شیک...

+++ تو طاقتِ لحظه لحظه حسرتو نداری...

گاه نوشت های من...
ما را در سایت گاه نوشت های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isaeedbahramiane بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 2:40